حسینحسین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

حسین پسر خوبم

پارك و توپ بازي

وقتي كه قراره بريم پارك از خوشحالي نمي دوني چيكار مي كنه گل پسر مامان ميگه پارك بازي توي پارك هم كم كم دو سه ساعت توپ مي زنه و مي دوه بدون اينكه خسته بشه راستي اگه تو پارك آهنگ پخش بشه كم نمي ياره و كلي قر تو كمر رو استفاده مي كنه قربونش برم موقع برگشت هم هي خودشو به باباش مي چسبونه يا اينكه چند بار مي بوستش (چند بار نه يه بار) اصلاً پارك رفتن به مامان مربوطه نميشه كه، اصلاً من بابا محمد راضي نكردم كه بريم پارك يا ساندويچ آماده كنم كه بريم و . . . بقيشو ديگه نمي گم      
31 شهريور 1392

دايي و علي

يه روز كه رفته بوديم خونه مامان جون زهرا، گل پسرما موقع برگشت گفت نمي يام كه نمي يام جيغ و گريه و داييييي داييييي ما كفمون بريده بود مي گفتم ما اينجا كم مي يايم اگه بيشتر بيايم چي ميشه تازه فردا صبح از خواب كه بيدار شد اولين كلمه اي كه گفت دايييي ديگه اين يكي خيلي با حال بود نه بابا نه مامان دايييييي پنچ شنبه و جمعه ها هي ميگه علي علي علي ، دلش براي پسر عموش تنگ ميشه ديگه
31 شهريور 1392

اداي كلمات قبل از دو سالگي

خوب هر كسي همه استعدادها رو باهم نداره از جمله حرف زدن پسرما هر چي هم باهوش و خوب و خوشگل و فعال باشه هنوز خوب حرف نمي زنه يعني توقع ما از اون كمي بالاتره كلماتي كه تا الان مي گفت: ماما بابا دادا آبا بله به به بده و نيس داغ برق دو تا بعدش بيا نيا برو بيب بيب توپ پپر (بپر) 1 2 و حالا هم چند روزه چش گوش موش ترش يخ تله (هم به معني تلويزيون و ترسيدن) مي گه خوب خدا رو شكر پزشكها مي گن بايد حداقل 25 كلمه بگه ولي خوب ما خيلي نگران نيستم
23 تير 1392

فقط توپ و ماشين

آقاي پسر خوشگل ما ورزشكاره، خيلي توپ بازي دوست داره و شوتهاشو هم درست ميزنه (محكم و صاف ) بعدشه ميره سراغ بيب بيب يعني ماشين و كلي هم با اون بازي مي كنه
23 تير 1392

ابراز محبت حسین کوچولو

برامون خیلی جالب بود وقتی طریقه ابراز محبت پسر کوچولومونو برای اولین بار می دیدیم                      اول خودشو می چسبونه     بعد دست می ندازه گردنمون     بعد یه ماچ محکم می کنه لبخند بعدش از همش قشنگتره (خیلی خوشحالم که می تونه محبت و علاقشو نشون بده و از اون مهمتر اینکه ما رو دوست داره) دیدن این رفتار مخصوصاً از یه پسری که بیشتر رفتاراش قلدریه قشنگتر و دوست داشتنی تره
5 اسفند 1391

آی دندونم آی دندونم

گل پسر ما چند وقتیه که به خاطر دندون درد یا تب میکنه با بی قراری، البته تو روز که خوبه ولی امان از شب شب که میشه شروع میکنه به جیغ زدن حالا جیغ نزن کی جیغ بزن البته نگران بی خوابی و خستگی خودم نیستم، معلومه طفلک خیلی درد می کشه چون ماشاا... بچه مقاومیه ولی دیگه چکار کنیم که دندون درآوردن هم ستخته دیگه امیدوارم هر چه زودتر دندونای قشنگش در بیاد تا اینقدر بچمو کلافه نکنه    
18 بهمن 1391

علایق حسین کوچولو

عاشق بازی با ماشین (البته بقیه اسباب بازییهاشو هم دوست داره آجراش، قطار، کشتی و . . . عاشق برنامه های کودک تلویزیون و صد البته کنترل تلویزیون هر جا هم که دوست نداره خودش زحمت عوض کردن کانال رو می کشه عاشق خاموش و روشن کردن و خلاصه بازی با کلید (همه نوع کلید: کلیدبرق،کلید تلویزیون و . .  عاشق ورق زدن مخصوصاً پاره کردن کتابهاش (البته می تونه با اشاره به عکسها اونها رو بخونه) عاشق رقصیدن یا همون ادا و غر دادن با آهنگ از 8 یا 9 ماهگی هم که سق می زد عاشق بالا و پائین رفتن از بالا بلندی و همچنین زیر مبل و تخت رفتن بخصوص اگه انگیزه داشته باشه عاشق آب بازی البته همه بچه ها اب بازی رو دوست دارند حسین آقا هم همینطور هاشق اینه که از ...
30 مهر 1391

اولین بارها

اولین باری که توب بازی یاد گرفتی یک هفته قبل از عید 91 بود اونهم با دو پا اولین بار که چهاردست و پا رفتی حدود اول اردیبهشت بود اولین بار که ایستاد یک ماه بعد از چهاردست و پا رفتن بود اولین بار که راه رفتی هفته اول مرداد ماه بود دقیقاً سه هفته قبل از یکسالگی اولین مسافرت رفتن به مشهد بود از 13 آبان تا 20 آبان که وسط هفته هم برف آمد اولین بار که ماما گفتی 91/02/14 بود ولی 91/07/17 چند بار بابا و ماما گفتی (چی ذوقی کردیم)  اولین دندون 91/3/15 درآمد زمانیکه برای اولین بار پسرم رفته بود دریا
30 مهر 1391